بهلول پای پیاده بر راهی می گذشت قاضی شهر او را دید و گفت : شنیده ام ” الاغت سقط شده ” و تو را تنها گذارده است! بهلول گفت : تو زنده باشی یک موی تو به صد تا الاغ من می ارزد.
یارای حرفم زدنم نیست...........
ما را در سایت یارای حرفم زدنم نیست........ دنبال می کنید