چون به یاد تو می افتم

چون به یاد تو می افتم

دیده ام از اشک تر میشه

شادی از من می گریزه

گریه ام بی اثر میشه

وقتی این شعرو میخونم

همش تو در برابرمی

میدونم تو هم میدونی

که امید آخرمی

وقتی چلچله ها میان

از سفرهای دورادور

از تو می پرسم چو هر یک

می کنند از بامم عبور

عبور  عبور  عبور

چون ز تو هیچ خبری نیست

ساز من بی آهنگ میشه

می نویسم که بدونی  

دلم برایت تنگ میشه

با چنین تنهایی و درد

شب میشه دنیای خورشید

به خودم میگم که ای کاش

چشمونم تو رو نمی دید

وقتی چلچه ها میرن

به سفرهای دورادور

از تو می گویم چو هر یک

می کنند از بامم عبور

عبور  عبور  عبور